بنگر اي ديده دل موهبت يكتارا
كرده جنت به رخش چهره اين دنيارا
منكسف شمس جهانتاب شده چون مهدي
زپس پرده برون كرده رخ زيبارا
سرخوش زسبوي غم پنهاني خويشم
چون زلف تو سرگرم پريشاني خويشم
دربزم صال تو نگويم ز كم و بيش
چون ايينه خوكرده به حيراني خويشم
شخصي براي خدا شناسي بحضور حضرت رضا عليه السلام شرفياب شد و چنين اغازسخن كرد:
اي فرزند رسول خدا من امده ام تا از شما بپرسم چه دليلي بر و جود خدا داريد ؟ لطفا بيان فرمائيد تا ان را بدانم.
حضرت فرمود : يكي از دلايل بر وجود خداوند اين است كه تو نبودي ولي بعد موجود شدي اين هستت از كجا است از طرفي هم يقين داري خودت خودت را ايجاد نكرده اي و باز يقين داري يكي ديگر مثل خودت نيز تورا بوجود نياورده زيرا او هم مثل شما است وانكه مثل شما است چطور ميتواند شما را ايجاد كند و به وجود اورد.
و همچنين هيچ كاري از كارهايت در دست تو نيست زيرا اگر در دست تو مي بود قدرت ميداشتي كه مكاره و مشكلات را از خود دفع كني و تمام منافع را بخود جلب نمائي و حال ان كه چنين نسيست .
آيا در ميان سيصدوسيزده ياران خاص امام زمان(ع) از ايرانيان نيز كساني وجود دارند؟ و بهطور كلي نقش ايرانيان در ظهور امام مهدي(ع) چيست؟
آنچه از روايات فهميده ميشود اين است كه اين سيصد و سيزده تن از ياران اصلي حضرت مهدي(ع) بوده و فرماندهي سپاه ايشان را برعهده دارند و داراي ويژگيهاي خاصي نظير ايمان قوي، اخلاص، توانايي بالاي مديريتي، آگاهي به دين اسلام هستند تا بتوانند از عهدة مسؤوليت سنگيني كه به عهده دارند، برآيند. و البته نكته قابل ذكر ديگر اينكه تنها برخي از اين افراد در زمان ظهور امام زمان(ع) حيات دارند و تعدادي از آنها انسانهاي پاك و شايستهاي بودهاند كه قبل از دوران ظهور زندگي ميكردهاند و لذا با ظهور حضرت حجت(ع) حياتي دوباره يافته و رجعت ميكنند. از جمله اين افراد، اصحاب كهف، مؤمن آل فرعون و مالكاشتر را ميتوان نام برد.
عالمان دين كه شاگردان مكتب ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ هستند با تاءسى به ائمه خود را قربانى اسلام و دين كردند. آرى ! اگر اين ايثار و از خود گذشتگى هاى عالمان دين نبود امروز از اسلام خبرى نبود. روحانيون بودند كه روحيه سرخ جهاد و شهادت را در طول چهارده قرن گذشته ، زنده نگه داتشند و فقه و تفسير و حديث و ديگر علوم اسلامى و در يك كلام ، فرهنگ اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله را به آيندگان رساندند.
فقيه بزرگ ، محقق حلى يكى از اين پاسداران ارجمند فرهنگ تشيع است كه در قرن هفتم هجرى بزرگترين پرچمدار اجتهاد و فقاهت شيعى بود و آثار ارزشمند اين شريعت شناس نو آور پس از گذشت هفت قرن ، تازه و در نوع خود كم نظير مى باشد و سبك فقاهتى او هنوز هم مورد استفاده و محور تحقيق راهيان فقه پوياى آل محمد صلى الله عليه و سلم است .
فكر ظهور مصلح بزرگي كه انسان را از دردها و محنت ها رهايي بخشد و به انسانيت مدد رساند در تمام نقاط عالم جريان دارد و بشريت در امتداد تاريخ با ديدن ناملايمات و فشارهاي گوناگون به يك منجي كه جريان تاريخ را عوض كند
و دولت حق را پايه ريزي نمايد باور دارد و معتقد است كه با ظهور آن تمام تبعيض هاي طبيعي كه بر بنيان پرهيزگاري، استوار نگشته است ريزش خواهد كرد(1)
و فكر ظهور يك رهايي بخشي كه عدل و آسايش با ظهور آن در اخر الزمان به منصه ظهور خواهد رسيد و عدل و برابري در دولت كريمه آن منجي
براى آشنايى بيشتر با اوضاع فرهنگى و سياسى شيعيان در هنگام تولد امام زمان(عج) لازم است نگاهى هرچند كوتاه به وضعيت دوران حضرت امام حسن عسكرى(عليه السلام)داشته باشيم; دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفاى عباسى، كه به ترتيب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدى بالله و المعتمد بالله.[1]
حاكمان عباسى از هر راه ممكن، آن حضرت را زيرنظر داشتند و كنترل مى كردند. آنان شنيده بودند كه امام مهدى(عج) فرزند امام عسكرى(عليه السلام)است; از اين رو، مى كوشيدند تا به آن حضرت دسترسى پيدا كنند و او را به قتل برسانند; به همين جهت، امام حسن عسكرى(عليه السلام)ولادت حضرت مهدى(عج) را مخفى كرده بود و غير از نزديكان آن حضرت، ديگران افتخار زيارت آن امام را پيدا نكردند.[2]
وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ (1) و اوست آن كس كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را تجديد مىنمايد و اين [كار] بر او آسانتر است و در آسمانها و زمين نمونه والا[ى هر صفت برتر] از آن اوست و اوستشكستناپذير سنجيدهكار .
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿2﴾ بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است و [اينكه] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله] كنيد و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيدهايد وى را بخوانيد همان گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] برمىگرديد (29)
نقش زنان
امروز بانوان همانند بسيارى از مردم به آينده مى انديشند؛ به يك انقلاب جهانى و يك حكومت موعود، كه چگونه در برابر قدرتهاى بزرگ غلبه پيدا مى كند! آيا برنامه هاى اوچيست؟ چه كسانى با او همكارى مى كنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ دشمنانش چه كسانى اند و راز و رمز موفقيتش در گرو چيست؟
ما در اين نوشتار كوتاه نقش زنان در ايّام غيبت و ظهور امام زمان، عليه السلام، را مورد بررسى قرار مى دهيم.
رهبران و بزرگان دين، براي جلوگيري از انحرافها و كج رويها، بايد منجي و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه ها و خصال معرفي نمايند و براي ظهور او نشانه ها و علايمي را بيان كنند تا مردم در تحير و ترديد نمانند.
ظهور منجي بشر در دوران آخرزمان، باوري است قطعي و همگاني. اديان و شرايع توحيدي و غيرتوحيدي و نيز بعضي از مكاتب بشري، نويد چنين روزي را به پيروان خويش داده اند. در اين ميان، اسلام با مباني قويِ نظري و عملي، موضوع ظهور را به صورت صحيح تبيين كرده و با راهكارهاي مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در ميان جوامع اسلامي تبيين كرده است.
.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روايات گوناگونى خبر داده است و اين احاديث را تنها راويان و محدثان شيعه نقل نكرده اند. بلكه، محدثان بزرگِ اهل سنت نيز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابويعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاكم نيشابورى[1] و ديگران احاديثِ آن حضرت را از طريق بسيارى از صحابه و تابعين در كتاب هاى خويش نقل كرده اند.[2]
رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) مي فرمايند :
لاتقوم الساعه حتى يقوم القائم الحق منّا و ذلك حين يأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلك. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خليفه اللّه عزّوجلّ و خليفتى.(1)
روز قيامت فرا نمى رسد مگر آنكه از بين ما قائم حقيقى قيام نمايد. و آن قيام، زمانى خواهد بود كه خداى عزّوجلّ او را اجازه فرمايد. هركس پيرو او باشد نجات مى يابد و هركه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاك مى شود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد كه به نزدش آييد اگرچه بر روى يخ و برف راه رويد. زيرا او خليفه خداى عزّوجلّ و جانشين من است.
بسم الله الرحمن الرحيم
بر تو باد به تقواي الهي در پنهان و ميان جمع
خوبي را براي افريدگان بخواه گر چه به تو بدي روا داشته باشند.
در برابر ازار ديگران بردباري ورز . اگر به تو اهانت شد يا ناسزا شنيدي در پاسخ سخني نا روا مگو.
ما را ز كوروش و كِي و جَم اعتبار نيست
فخري به داريوش و به اسفنديار نيست
مرده است دور رستم و سيروس و كيقباد
ما را به جاهليّت آن دوره كار نيست
در سايهي محمّد و آل محمّديم
برتر از اين براي بشر افتخار نيست
اين مشعل تابناك و فرزنده در يازدهم ذيقعده 336 قمرى (1) در عكبراى بغداد پاى هستى بر جهان گذارد و (( محمد )) نام وى گرديد.
از آنجا كه پدر او شخصى پارسا و مذهبى بود و به تعليم و تربيت اشتغال داشت ، (( ابن المعلم )) لقب وى شد و پس از چندى (( عكبرى )) و (( بغدادى )) دو لقب ديگر او گرديد. (2)
محمد دوران كودكى خود را با (( بزرگى )) مى گذراند. فراست و تيز هوشى او خبر از گذشته اى پاك ، از خاندان خويش و آينده اى روشن ، دربغداد و جهان اسلام مى داد. عشق و شور فراوان به تحصيل موجب شد كه همراه پدر به بغداد رفته و فراگير علم و دانش را آغاز كند. او از نشاط وافر و فرح بخش بسيارى در مطالعه برخوردار بود. عطر اخلاص در وجود محمد كار را بدانجا رسانيد كه در پنج سالگى براى او از اين ابى الياس اجازه روايت گرفته اند (3) و در حالى كه هفت سال و چند ماه داشت از ابن سماك نقل روايت كرده است . (4)
كيفيت خواندن نماز شب
نماز شب 11 ركعت است
كه ابتدا 8 ركعت نماز به صورت نماز دو ركعتي مانند نماز صبح ولي به نيت نماز شب خوانده ميشود.
بعد دو ركعت به نيت نماز شفع،
مهدي منتظر از اولادامام حسين(ع)
محدثين شيعه و سنّي، روايات متعددي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل كردهاند كه حضرت مهدي (عج) از اولاد امام حسين ـ عليه السلام ـ است از جمله:
1. شيخ صدوق به روايت عبدالرحمان بن سَمره از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در يك حديث طولاني كه صفات امام علي ـ عليه السلام ـ و حسنين ـ عليهم السلام ـ را بيان داشته نقل كرده است كه:.
وقتى باران نباريد
وقتى باران نباريد، همه چشمها به چشمهها، قناتها وچاهها دوخته شد وزندگى هر روزى اگر چه كمى سخت بود اما ادامه يافت تا تابستان وپاييز هم آمدند ورفتند وزمستان؛ اما ابرى به آسمان نيامد وبارانى نباريد. وقتى باران نباريد، بهار به سختى، مثل جوانهاى كه تنه شاخهاى را مى شكافد وبيرون مى زند. مثل دانهاى كه پوستهها را كنار مى زند تا سر برآورد، از راه رسيد. كمى سبزى بر صحن دشت ودامن صحرا نشست.
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
1- صدتكبير
2- لعن و سلام هر كدام يكبار
3- زيارت عاشورا از اول تا ابتداي صد لعن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿1﴾قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿2﴾نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿3﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿4﴾إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ﴿5﴾إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿6﴾ إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿7﴾ وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿8﴾رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ﴿9﴾ وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ﴿10﴾ .
خطر انحطاط حوزه هاي علميه از زبان حضرت امام خميني
ممكن است دستهاي ناپاكي با سمپاشيها و تبليغات برنامه هاي اخلاقي و اصلاحي را بي اهميت وانمود كرده منبر رفتن براي پند وموعظه را مغاير جلوه دهند وبا نسبت منبري به شخصيت هاي بزرگ علمي كه در مقام اصلاح و تنظيم حوزه ها هستند انانرا از كار باز دارند امروز در بعضي حوزه ها شايد منبر رفتن وموعظه كردن را ننگ بدانند غافل از اينكه حضرت امير منبري بودند و در منابر مردم را نصيحت فرموده اگاه و هوشيار وراهنمايي ميكردند ساير ائمه نيز چنين بودند .
حوزه هاي علميه همزمان با فرا گرفتن مسائل علمي به تعليم و تعلم مسائل اخلاقي و علوم معنوي نيازمنداست.
راهنماي اخلاق و مربي قواي روحاني و مجالس پند و موعظه لازم دارد برنامه هاي اخلاقي و اصلاحي و كلاس تربيت واموختن معارف الهيه كه مقصد اصلي بعثت انبيا ميباشد بايد در حوزه ها رايج و رسمي باشد. متاسفانه در مراكز علمي باينگونه كه مسائل لازم و ضروري كمتر توجه ميشود علوم معنوي و روحاني رو بكاهش ميرود و بيم انستكه حوز هاي علميه در اتيه نتوانند علما اخلاق مربيان مهذب واراسته ومردان الهي تربيت كنند وبحث وتحقيق در مسائل مقدماتي مجالي براي پرداختن به مسائل اصلي و اساسي كه مورد عنايت قران كريم ونبي اعظم وساير انبياواوليا عليهم السلام باقي نگذارد.
بسم الله الرحمن الرحيم
علم و عمل هركسي تفقه دردين پيدا كند حكيم است.
علم حقيقي ان است كه انسان را به هدايت خاصه راهنمايي كند.
يكى از ياران باوفا و صميمى كه از خواص و برگزيدگان اصحاب اميرالمؤمنين عليه السّلام مى باشد و حضرت به مقدار قابليت و استعدادش به او از علوم خويش افاضه نمود، ميثم تمار است ، او مردى بود زاهد كه از شدت عبادت و زهد به شدت لاغر گشته بود.
1 - موازنه دنيا و آخرت
در خطاب به نفس خويش گويم: اى بنده پست و زبون بيهوده كار! بدان كه اين روزها و شبها و اوقاتى كه بر تو مىگذرد، از ساعتى كه به اين جهان پا نهادهاى، تا هنگامى كه از آن پا دركشى، به منزله منزلگاههاى تو به سوى وطن اصلىات مىباشد كه براى اقامت و مجاورت و زندگانى جاويد در آن ديار، آفريده شدهاى و همانا پروردگار و مالك و صاحب اختيارت، تو را براى اين بدين سفر رهسپار فرموده، تا فوايد بسيار و كمالات بىشمارى بدست آورى كه عقول عقلاء و علوم علماء و اوهام حكماء، نتواند به روشنايى و نورانيت و سرور و حبور و بلكه به سلطنت و جلال و بهجت و جمال و ولايت و كمال آن فوايد، پى ببرد و احاطهاى حاصل نمايد!
علم غبيب مخصوص خداست و هر كسي را كه بخواهد به او ميدهد
بحث در مورد علم غيب و اينكه آيا اين علم منحصر به خداوند متعال است و ديگران از آن بهره اى ندارند و يا اينكه ديگران نيز مى توانند داراى اين علم باشند بحثى گسترده است .
پيشگوئي امير المومنين درباره ي شهادت حجربن عدي
حجر بن عدى بعد از ضربت خوردن اميرالمؤمنين عليه السّلام توسط ابن ملجم - كه لعنت خدا بر او باد - به عيادت حضرت آمد و با گفتن اشعار فصيح و زيبائى حضرت را تمجيد و تاءسف خود را ابراز نمود كه اول آن اشعار اين بود:
فيا اسفى على المولى التقى ابوالاطهار حيدرة الزكى
ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور إن شاءالله تهيه بشود.
صحيفه امام؛ ج 8، ص 374
تويي پشت و پناه اهل عالم
تويي تاج سر اولاد آدم
تويي چشم و چراغ آفرينش
به تو خرم بهار دين و دانش
سؤ ال :
استدعا دارد در مورد دنيا خواهى و آثار سوء آن در روح انسان را بيان فرموده آنگاه علاج اين بيمارى مهلك را نيز بيان فرمائيد؟
بسم اللّه الرحمن الرحيم يايها المزمل (1) قم اليل الا قليلا (2) نصفه او انقص منه قليلا (3) اوزد عليه و رتل القران ترتيلا (4) انا سنلقى عليك قولا ثقيلا (5) ان ناشئه اليل هى اشد وطا و اقوم قيلا (6)
تحولات سوريه و خروج سفياني
سوريه كشوري حامي مقاومت است و هميشه از حماس و حزب الله حمايت كرده و روابطي صميمانه با ايران دارد .اسرائيل بعد از شكست مقابل حماس و حزب الله يكي از دلايل شكست خود را حضور سوريه و حكومت ان در خط مقاومت تشخيص دادند.
پاسخ پرسشهاى رياضى
1- تقسيم عادلانه
دو نفر با هم به سفر مى رفتند، وقت غذا خوردن فرا رسيد، يكى از آنان پنج نان و ديگرى سه نان از سفره خود بيرون آوردند، در اين اثناء مردى از كنارشان عبور كرد، آنان رهگذر را به خوردن غذا دعوت نمودند و هر سه با هم نانها را تمام كردند، رهگذر خواست برود، پس عوض غذايى كه خورده بود هشت درهم به ايشان داد. در موقع تقسيم پول نزاعشان درگرفت .
بسم الله الرحمن الرحيم
توبه
دلا غافل ز سبحاني چه حاصل
مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائك
تو قدر خود نميداني چه حاصل